درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 45
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 45
بازدید ماه : 62
بازدید کل : 5177
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


علمی پزشکی
آرزوی ما افزایش علم پزشکی شما است
دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:ابن سینا,زندگی نامه ی ابن سینا, :: 19:56 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون

 بوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، مشهور به ابوعلی سینا و ابن سینا و پور سینا (زادهٔ ۳۵۹ خورشیدی در بخارا -درگذشتهٔ ۲ تیر۴۱۶ در همدان، ۳۷۰-۴۲۸ قمری، ۹۸۰-۱۰۳۷ میلادی[۱][۲][۳][۴]، از مشهورترین و تاثیرگذارترینِ فیلسوفان و دانشمندان ایرانی[۵]جهان اسلام بود.[۶] وی ۴۵۰ کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌است که شمار زیادی از آن‌ها در مورد پزشکی و فلسفه است. جرج سارتن او را مشهورترین دانشمند سرزمین‌های اسلامی می‌داند که یکی از معروف‌ترین‌ها در همهٔ زمان‌ها و مکان‌ها و نژادها است. کتاب معروف او «قانون» است.

 

محتویات

  [
نهفتن

زندگی [ویرایش]

 
اولین سنگ قبر ابن سینا قبل از نبش قبر و جابجایی
 
آرامگاه بوعلی سینا در 
همدان
10-RIAL-REV-TAKHT-KE.jpg
Avicenna3.jpg

ابن سینا یا پورسینا حسین پسر عبدالله متولد سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشت او در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفته‌اند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجةالحق شرف‌الملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق، و قانون در پزشکی.

«بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»(اموزش و دانش در ایران، ص۱۲۵) «وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار،ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۹۳)

بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:

پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال 



 

حس چشایی

تعریف این حس چنین است :

« هی قوة مرتبة فی العصب المفروش علی جرم اللسان ، یدرک الطعوم المتحللة من الاجرام المماسة له ، المخالطة للرطوبة الغذبة ، التی هی فیه فتحیله . » (25)

پس بر جرم زبان ، عصبی مفروش است که حس چشایی بر آن قراردارد و این حس مزه هایی را که به واسطه رطوبت لعابیه نزد آن آورده شده است ادراک می کند .

در باب این حس مطالبی چند مطرح است که به ترتیب به بیان آن هامی پردازیم . (26)

25) کتاب النف

س ، ص 34 ؛ النجاة ، ص 322 .


بینایی حسی است که به ما اجازه می دهد ببینیم. ما برای دیدن از چشم ها استفاده می کنیم و این عضو مانند دوربین عمل می کند. تصاویر به داخل چشم های ما می آیند و از طریق رشته های عصبی به مغز می روند.

بعضی از حیوانات مانند عقاب چشم های قوی تری نسبت به ما انسان ها دارند و حیوانات دیگری مثل گربه حتی می توانند در تاریکی هم به خوبی ببینند.
بعضی وقت ها ما نمی توانیم به خاطر ضعیف شدن چشم هایمان به خوبی ببینیم اما جای نگرانی نیست و برای برطرف شدن این مشکل می توانیم از عینک استفاده کنیم.بچه های خوب باید بدانند که تماشای زیاد و از فاصله نزدیک تلویزیون برای چشم ها خیلی ضرر دارد.ما باید بهداشت را در مورد چشم های خود هم رعایت کنیم یعنی دست های آلوده را به چشم ها نمالیم، بعد از مدت مطالعه، کار کردن با رایانه و تماشای تلویزیون به چشم های خود استراحت بدهیم و خواب کافی و تغذیه مناسب داشته باشیم.استفاده از عینک های آفتابی مناسب هم به ما کمک می کند تا نور شدید آفتاب در فصل تابستان یا نوری که از روی برف ها در فصل زمستان منعکس می شود، چشم ها را اذیت نکند.کار خیلی خوبی است اگر ما سعی کنیم در مورد اعضای مختلف بدن خود اطلاعاتی به دست بیاوریم و بهتر از قبل مراقب سلامتی و بهداشت خود باشیم.

 

بودا در یکی از جلسات برای شاگردان خویش چنین گفت: من هیچ شکل،رایحه ، صدا ویا تماسی را مانند وجود یک زن سراغ ندارم که بتواند اینچنین در یک مرد ایجاد هیجان کند.درواقع زمانی که ما چیزی را میبوئیم فقط بینی ما آن را حس میکند.این وضعیت برای در کلام و سایر حواس نیز صادق است بجز حس لامسه…در تمام سطح پوست ما مراکز لامسه وجود دارند.وقتی می گوییم که کسی را با تمام وجود دوست داریم اغراق نکرده ایم چون در عشق هر نقطه از سطح بدن ما مرکزی برای احساس لذت میباشد.دلیلی که پیرمرد و پیرزنها اینهمه با علاقه یکدیگر را نوازش میکنند این است که آنها ضعف قدرت جنسی را براحتی با لامسه جبران میکنند…حال با این مقدمه می خواهم مطلبی را برایتان روشن کنم…




آقایا ن متاسفانه بدلیل عدم تربیت جنسی فکر میکنند که کشش جنسی یک مرحله دارد و آن هم دوای دردش رابطه جسمی میباشد!!..آقایان بمحض اینکه گرایشی از همسرشان به سمت خود احساس کنند میگویند: ..خب دیگه، الان وقتشه که من نقش یک شوهر ایدآل رو بازی کنم!!!و شروع به رابطه جنسی میکنند و بعد هم فکر میکنند که عجب شوهران کار درستی هستند که این همه به همسرانشان رسیدگی میکنند!!نتیجه اینکه بدلیل عدم استفاده درست از رابطه جنسی زن دچار یک نارضایتی پنهان می شود.زیرا که مانند کسی میماند که آب میخورد ولی هنوز تشنه میباشد..باید بدانید که کشش جنسی مراحل دارد..مثلاً اگر آن را به 10 قسمت تقسیم کنیم از درجه 1 تا 6 یا 7 لازم نیست شما را رابطه جنسی داشته باشید چون خواست زن نیست…ولی شما هر مرحله ای رو 10 تعبییر میکنید و میگویید :…خانم ، برو تا بریم!!!!!



چیزی که باید بدانید این است که حس لامسه یکی از عواملیست که براحتی نیاز جنسی زن را بدون ایجاد رابطه در مراحل ابتدایی پاسخگو میباشد…متاسفانه آقایان فکر میکنند که رابطه مانند چراغ برق است که تا کلید آن را بزنی همه جا روشن و غرق شادی شود و به محض خاموشی همواره برای روشن شدن آماده باشد!!..آقایان باید بدانند که اهمیت لامسه برای همسرانتان خیلی بیشتر از میکانیسم اقتران میباشد.حتماً باید کشش را در مراحل ابتدایی شناسایی کنید و از تکنیک های مختلف برای ارضای روحی و جسمی وی استفاده کنید…از آن جمله من به تکنیک ماساژ دادن اشاره میکنم…

ماساژ دادن اندام های بدن ضمن اینکه باعث بهتر بحرکت در آمدن خون در بدن شده و خستگی را دفع میکند از نظر روحی یک نوع قدردانی مرد را برای زن تداعی میکند. و نیز امکان ارضا جسمی و روحی را در مراحل پایین که منظور زن ایجاد رابطه نمیباشد را داراست….زن به محض تماس دست یک مرد با خود احساس لذت و شعفی را در تمام بدن خود حس میکند.ماساژ دادن و لمس کمر و نقاط بدن عموماً یک حالت خلصه روحی برای زن بوجود می آورد که این حالت براحتی ارضا کننده روح وی میباشد و دیگر نیازی نیست که شما از رابطه فیزیکی استفاده کنید و پدر خود و همسرتان را در آورید…آخرش هم خسته و کوفته یواشکی فکر کنید چرا دیگه لذتی نداره؟؟..انگار یه چیزی کمه؟؟!!



پس در لحظاتی که در همسرتان احساس سبک کشش جنسی میکنید با ماساژ دادن وی را به آرامش برسانید وانرژی خود را حفظ کنید ضمن اینکه از بی اثر کردن رابطه جنسی با همسرتان جلوگیری کرده اید…...
پاسخ با نقل قول

 

 



دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:چشم,چشمانسان, :: 17:45 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون

 
 
تصویری از چشم یک انسان زن.

چَشم یا چـِشم عضو بارز اولین حس از حواس پنجگانه یعنی بینایی است. در زبان پهلوی هم این واژه به همین گونه به کار می‌رفته‌است.

انواع گوناگونی از اندام‌های حساس به نور در موجودات زنده یافت می‌شود. ساده‌ترین انواع چشم‌ها تنها توان تشخیص وجود نور در پیرامون را دارند در صورتی‌که چشم‌های پیچیده‌تر قادرند شکل‌ها و رنگ‌ها را نیز از هم بازشناسند یا برخی حیوانات به طول موجهایی بیشتر از طول موج مرئی چشم انسان حساسند. در حشرات ما چشم مرکب داریم.

چشم انسان دارای اجزای پلک، مژه، ملتحمه، صلبیه، قرنیه، مردمک، عنبیه، زجاجیه، عدسی، زلالیه، شبکیه و

مشیمیه است.

برای دیدن ادامه ی مطلب کلیک کنید



ادامه مطلب ...


دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:کبد,کبدانسان, :: 17:41 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون

کبد (جگر) اندام مهمی در بدن است که بدون آن ادامه حیات غیرممکن است. پانکراس(لوزالمعده) و کبد، نقش مهمی در هضم و متابولیسم مواد غذایی به‌عهده دارند. کیسه‌ی صفرا نیز اگر چه اندامی مهم است، ولی بدن به‌خوبی خود را با فقدان آن، تطبیق می‌دهد. آگاهی از ساختمان و عملکرد این اندام‌ها بسیار مهم و با ارزش است.

فیزیولوژی و عملکرد کبد:

کبد به وزن تقریبی 1500 گرم، بزرگترین غده‌ی بدن است و دو لوب اصلی، راست و چپ دارد.

کبد از دو منبع خونی تغذیه می شود:

شریان کبدی، که یک سوم خون کبد را تامین می‌کند و از آئورت منشا می‌گیرد، و ورید باب که دو سوم خون کبد را تامین می‌کند و خون گرفته شده از لوله ی گوارش را به آن می‌رساند. مجموعه‌ای از مجاری صفراوی نیز در کبد وجود دارند که صفرا (که منشأ آن سلول های کبدی است) از طریق این مجاری خارج می‌شود.

کبد قادر به تولید مجدد خود می‌باشد. وجود 20- 10 درصد از کل کبد برای ادامه‌ی حیات کافی است؛ ولی با خارج کردن آن از بدن، مرگ در عرض24 ساعت اتفاق می‌افتد. کبد برای انجام بیشتر اعمال متابولیک بدن ضروری بوده و بیش از 500 عمل مختلف را انجام می‌دهد.

کارهای اصلی کبد عبارت‌اند از:

- متابولیسم کربوهیدرات، پروتئین و چربی؛

- ذخیره و فعال کردن ویتامین‌ها و مواد معدنی؛

- تبدیل آمونیاک به اوره؛

- متابولیسم استروئیدها؛

- عمل کردن به‌عنوان یک صافی؛برای محافظت در برابر سیل مواد مضری که به‌ خون سرازیر می‌شوند.

کبد صفرا تولید می‌کند، نمک‌های صفراوی برای هضم و جذب چربی و ویتامین‌های محلول در چربی استفاده می‌شوند و بیلی روبین محصول نهایی انهدام گلبول‌های قرمز، در کبد ترکیب شده و از طریق صفرا دفع می‌شود.

 

هپاتیت A از طریق خوردن مواد آلوده مثل: آب و غذای آلوده به فاضلاب انتقال می‌یابد.

هپاتیت حاد ویروسی:

این بیماری یک التهاب شایع کبد‌ی است که به وسیله‌ی ویروس‌های هپاتیتE A,B ,C ,D, ایجاد می‌گردد.

هپاتیت A از طریق خوردن مواد آلوده مثل: آب و غذای آلوده به فاضلاب انتقال می‌یابد. بی‌اشتهایی شایع‌ترین علامت آن است. سایر علایم آن شامل تهوع، استفراغ، درد در ناحیه بالایی شکم، و ادرار تیره و زرد می‌باشند. بهبودی معمولاً کامل بوده و عوارض طولانی مدت به ندرت دیده می‌شود.

 

هپاتیتC ,B می‌توانند به‌صورت مزمن در آمده و افراد مبتلا می توانند ناقل بیماری شوند. این دو نوع بیماری از طریق خون، محصولات خونی، منی و بزاق انتقال می‌یابند. به‌عنوان مثال سوزن آلوده، انتقال خون یا جراحات باز که باعث پاشیده شدن خون به دهان و چشم‌ها می‌گردد، هم‌چنین تماس جنسی، از راه‌های انتقال هستند. هپاتیت مزمن فعال، می‌تواند منجر به سیروز و نارسایی کبدی گردد.

ویروس هپاتیت D برای بقا و انتقال، به ویروسB متکی است. این بیماری می‌‌تواند همزمان با هپاتیت B، ایجاد شود. این بیماری معمولاً به صورت مزمن در می‌آید.

 

هپاتیت که بیشتر در کشورهای جنوبی، شرقی و مرکزی آسیا، شرقی و غربی آفریقا گزارش شده است از طریق دهانی – مدفوعی انتقال می‌یابد و به نظر می‌آید که آب آلوده در مناطق پرجمعیت ساکن در شرایط غیربهداشتی، می‌تواند منبع عفونت باشد.

هپاتیتE معمولاً به صورت حاد دیده می‌شود.

 

هپاتیتC ,B می‌توانند به‌صورت مزمن در آمده و افراد مبتلا می توانند ناقل بیماری شوند. این دو نوع بیماری از طریق خون، محصولات خونی، منی و بزاق انتقال می‌یابند.

عوارض عمومی هپاتیت حاد و ویروسی در چهار مرحله ظاهر می‌شوند:

 

مرحله اول: (پیش عارضه) شامل تب، درد مفاصل، آرتریت، قرمز شدن پوست و ادم می‌باشد.

 

مرحله دوم: که در آن بی قراری، خستگی، درد عضلانی، بی اشتهایی، تهوع و استفراغ، تغییر حس چشایی، و اختلال نسبی در تکلم وجود دارد.

 

مرحله سوم: زردی ظاهر می شود.

 

مرحله آخر یا مرحله بهبودی: زردی و سایر عوارض فروکش می‌کند.

بهبودی کامل در 95 درصد مبتلایان به هپاتیت A و 90 درصد افراد مبتلا به هپاتیت B حاد حاصل می‌گردد،اما فقط 30- 15 درصد افراد مبتلا به هپاتیت C بهبودی کامل می‌یابند. هپاتیت E معمولاً به صورت مزمن در نمی‌آید و نتایج آزمایش‌ها نشان داده که کارکرد کبد، بعد از 6 هفته به حالت عادی برمی‌گردد.

سیروز کبدی:

بیماری مزمن کبدی است که به دلیل افزایش بافت فیبری، ساختمان طبیعی آن نابود می‌شود و می‌تواند در نتیجه‌ی ابتلا به بیماری‌های کبدی مثل هپاتیتB ، بیماری کبد الکلی (بیماری ناشی از مصرف زیاد الکل) و بیماری‌های خود ایمنی باشد.

 

سیروز، تظاهرات بالینی متعددی دارد که عبارت‌اند از:

- سوء تغذیه

- جمع شدن آب در شکم (آسیت)

- آنسفالوپاتی کبدی

- تغییرات قند خون و...

تغذیه درمانی صحیح می‌تواند در کاهش بروز عوارض موثر باشد، ولی دریافت کافی مواد مغذی به دلیل بی‌اشتهایی، تهوع و فقدان حس چشایی مشکل است.

تعداد وعده‌های غذایی بیشتر و کوچک تر، بهتر از 3 وعده غذایی تحمل می‌شوند. مکمل‌های مایع خوراکی نیز باید دریافت گردد و تغذیه‌ی اضافی هم در بیماران مبتلا به سوء تغذیه و هم‌چنین در افرادی که در معرض خطر عوارض کشنده‌ی بیماری هستند، در نظر گرفته شود.

فاطمه ناطقی فرد- کارشناس ارشد علوم تغذیه

منبع: چکیده‌ای از بخش31 کراوس 2004

 

 

* مطالب مرتبط:

- كبد ، پالایشگاه بدن 

- هجوم ویروس ها به كبد 

- الفبای هپاتیت 

- هپاتیت؛ یک معضل جهانی 

- هپاتیت C 

- هپاتیت B را جدی بگیرید؟ 

- علایم و تشخیص بیماری هپاتیت B 

- زردی در کودکان 

- لکه های کبدی چه هستند؟ 

- نور و یرقان نوزادی 

 



شنبه 22 بهمن 1390برچسب:مغز,مغز انسان, :: 18:56 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون

مقدمه

دستگاه عصبی مرکزی قسمتی از دستگاه عصبی است که در درون محفظه‌ای استخوانی به نام استخوان جمجمه و ستون فقرات قرار گرفته است و شامل مغز و نخاع می‌باشد. از نظر ساختمانی در سیستم اعصاب مرکزی دو قسمت به نامهای ماده سفید و ماده خاکستری قابل تشخیص می‌باشد. مغز شامل قسمتهای متنوعی است که هر کدام از آنها در عین حال که با یکدیگر در ارتباط هستند کارهای متفاوتی را انجام می‌دهند.

تکامل مغز در مهره داران

در ماهیهای اولیه و دوزیستان ، نخاع و مغز در یک راستا قرار دارند. ولی در سایر مهره داران بویژه در پستانداران بین مغز و نخاع یک خمیدگی پدید آمده است که در پستانداران عالی به 90 درجه می‌رسد. این خمیدگی ناشی از حجم زیاد نیمکره‌های مخ است. حجم مغز بویژه نیمکره‌های مخ در مهره داران اولیه رشد اندکی دارد. ولی در مهره داران عالی وسعت زیادی دارد.

سطح نیمکره‌های مخ در مهره داران اولیه تا پستانداران اولیه صاف ، ولی در پستانداران عالی بویژه انسان چین خوردگی فراوان دارد. مغز آدمی بزرگترین مغزها نیست اما وزن آن نسبت به جثه آدمی بیشترین است و با در نظر گرفتن سایر شرایط بهترین مغز است. مغز مهره داران در دوران جنینی دارای سه قسمت اولیه به نامهای مغز پیشین ، مغز میانی و مغز تحتانی است. از این قسمتها بتدریج بخشهای مختلف مغز پدید می‌آیند.



img/daneshnameh_up/e/e5/b.zoo.1.jpg


ساختار مغز

مغز در داخل استخوان جمجمه و نخاع در داخل ستون فقرات جای گرفته‌ است. سه پرده که در مجموع مننژ نامیده می‌شوند، مغز و نخاع را از اطراف محافظت می‌کنند.

  • پرده داخلی : پرده داخلی چسبیده به مغز و نخاع بوده و کار تغذیه بافت عصبی را انجام می‌دهد.
  • پرده میانی : پرده میانی عنکبوتیه نام دارد که به پرده خارجی چسبیده و از پرده داخلی کم و بیش فاصله دارد.
  • پرده خارجی : از بافت پیوندی محکم تشکیل شده و به استخوانهای محافظ چسبیده است.

در فاصله بین عنکبوتیه و پرده داخلی مایع شفافی قرار گرفته است که از ترشحات رگهای خونی است. این مایع را مایع مغزی-نخاعی می‌گویند و کار آن محافظت از بافت عصبی است.

مخ

مخ بزرگترین قسمت مغز است و دارای دو نیمکره است که توسط رشته‌های عصبی محکم و سفید رنگی بهم متصلند و ارتباط دو نیمکره نیز از طریق همین رشته‌های عصبی صورت می‌گیرد. قسمت سطحی مخ ، خاکستری رنگ است و قشر مخ نامیده می‌شود. قشر مخ در انسان به علت وسعت زیاد خود و جای گرفتن در فضای محدود حالت چین خورده دارد. در زیر قشر مخ ماده سفید رنگی وجو دارد که از اجتماع رشته‌های عصبی میلین دار تشکیل شده است و این رشته همان دنباله‌های نورونهایی هستند که در قشر خاکستری با سایر قسمتهای دستگاه عصبی قرار دارند.

علاوه بر قشر مخ چند هسته خاکستری در بخش سفید آن وجود دارد که مهمترین آنها
غده تالاموس و غده هیپوتالاموس است. هر قسمت از قشر خاکستری کار ویژه‌ای انجام می‌دهد. مراکز مربوط به دریافت و تفسیر اطلاعات رسیده از اندامهای حسی مختلف مانند چشم و گوش و پوست در این قسمت است. قسمتی از قشر خاکستری مرکز حرکات ارادی است. مخ مرکز احساسات ، فکر کردن و حافظه است. نیمکره چپ مخ حرکات طرف راست و نیمکره چپ بدن حرکات طرف راست بدن را کنترل می‌کنند. هر نیمکره کارهای ویژه‌ای را نیز انجام می‌دهد.

نیمکره چپ در زبان آموزی ،
یادگیری ، تفکر ریاضی و منطق ، تخصص دارد. نیمکره راست انجام دادن کارهای ظریف هنری ، موسیقی را کنترل می‌کند. تالاموسها مرکز تقویت پیامهای حسی مانند چشم ، درد و ترس هستند و پیامهای حسی را قبل از اینکه به قشر مخ برسند تقویت می‌کنند. هیپوتالاموس مرکز تنظیم اعمال مختلفی از جمله گرسنگی ، تشنگی ، خواب و بیداری و دمای بدن است.



img/daneshnameh_up/d/d4/b.16.JPG


مخچه

مخچه قسمتی از مغز است که در پشت و زیر مخ قرار دارد. مخچه دارای دو نیمکره است، اما چین خوردگیهای سطحی آن کم عمق تر و منظم تر است. قسمت سطحی مخچه را ماده خاکستری پوشانده است. مخچه بوسیله دسته تارهای عصبی به بقیه قسمتهای دستگاه عصبی مربوط است. مخچه در کار کنترل فعالیتهای ماهیچه‌ای به مخ کمک می‌کند.

مخچه پیامهای حرکتی را قبل از اینکه به اندامها بروند تقویت می‌کند. در نتیجه حرکات نرمتری از بدن سر می‌زند. حفظ
تعادل بدن نیز به عهده مخچه است. برای اینکار چشمها و گوش داخلی وضعیت بدن را به مخچه خبر می‌دهند و مخچه ، ماهیچه‌ها را طوری کنترل می‌کند، که تعادل برقرار بماند. در مجموع کارهایی که مخچه انجام می‌دهد همگی غیر ارادی هستند.

بصل النخاع

بصل‌النخاع پایین ترین مرکز عصبی واقع در استخوان جمجمه است. انتهای بصل‌النخاع به نخاع مربوط است. بیشتر بصل‌النخاع از ماده سفید و رشته اعصابی تشکیل شده است که میان نخاع و مغز قرار دارد. بصل‌النخاع فعالیت اندامهای داخلی بدن مانند قلب ، ششها و اندامهای گوارشی را اداره می‌کند. به همین دلیل یکی از مهمترین اجزای مغز است و آسیب وارده به آن مرگ را به دنبال دارد. مغز 12 جفت عصب دارد. این اعصاب با اندامهای مهمی ارتباط دارند.

بطنهای مغزی

در جریان تکامل مغز از لوله عصبی جنینی ، حفره مرکزی لوله عصبی در 4 ناحیه متسع شده و بطنهای مغزی را بوجود می‌آورد. بطنهای مغزی عبارتند از: بطنهای جانبی شامل دو بطن و هر کدام در یکی از نیمکره‌های مغزی ، بطن سوم در ناحیه تالاموس و بطن چهارم در محل بصل‌النخاع و پل مغزی.

مایع مغزی-نخاعی

سیستم عصبی مرکزی در درون مایعی به نام مایع مغزی-نخاعی قرار گرفته که این مایع هم به عنوان ضربه‌گیر سیستم عصبی مرکزی را در مقابل ضربات مکانیکی حفظ می‌کند و هم برای فعالیتهای متابولیکی آن ضروری است. حجم این مایع که از رگهای خونی بافت مغز منشا می‌گیرد بین 150 - 80 میلی‌لیتر متغیر است.عدم باز جذب این مایع و تجمع آن در بطنهای مغزی منجر به شرایطی به نام هیدروسفالی می‌گردد که می‌تواند باعث آسیب پارانشیم مغز گردد.



img/daneshnameh_up/7/77/b.13.JPG


بیماریهای مغزی

عامل بیماریهای عفونی مراکز عصبی ، باکتریها ، ویروسها و یا موجودات زنده میکروسکوپی دیگرند. در بعضی از این بیماریها مراکز عصبی خونی می‌شوند و در برخی دیگر سموم میکروبها که در جای دیگر بدن مستقر می‌شوند، به مراکز عصبی می‌رسند و آنها را دچار مشکل می‌کنند.

فلج اطفال یا پلیومیلیت

عامل این بیماری نوعی ویروس است که از طریق غذا و آبی که به مدفوع شخص بیمار آلوده باشند، به شخص سالم سرایت می‌کند. ویروس به نخاع می‌رسد و در آنجا به جسم سلولی نورونهای حرکتی آسیب کلی می‌رساند، و ماهیچه‌های تحت کنترل آنها فلج می‌شوند. با استفاده از واکسن می‌توان به راحتی از ابتلا به این بیماری جلوگیری کرد.

مننژیت مغزی

در اثر عفونت پرده‌های مننژ مغز یا نخاع حاصل می‌شود. انواعی از باکتریها باعث این بیماری می‌شوند. یک نوع از این باکتریها به نام مننگوکوک است. علایم بیماری مننژیت به طور ناگهانی بروز می‌کند. حرارت بدن دردناک می‌شود. مننژیت بیماری خطرناکی است و در صورت تاخیر در معالجه باعث مرگ می‌شود.

آنسفالیت

آنسفالیت یک بیماری ویروسی است. ویروس در بخشهای خاکستری مغز مانند بصل‌النخاع و مغز میانی جایگزین می‌شود. ویروسهای سرخک و اوریون نیز ممکن است به مغز برسند و آنسفالیت ایجاد کنند. آنسفالیت ممکن است حاد یا مزمن باشد. در حالت حاد سردرد ، حالت خواب آلودگی در روز و دوبینی عارض می‌شود.

بیماری هاری

میکروب این بیماری نوعی ویروس است که با گاز گرفتن سگ ، گربه وارد بدن آدمی می‌شود. از زمان گاز گرفتن تا بروز بیماری 15 روز تا دو ماه طول می‌کشد.

مغز انسان شامل نرونهایی است که تعداد آنها به دهها میلیون می رسد. این نرونها در نواحی مجرای مغز که هر یک کار کردی تخصصی یافته دارند، انباشته شده اند. مغز از قسمت های متعددی ساخته شده و هشیاری از ارتباطات بین قسمت های مختلف مغز حاصل می شود. مخ بزرگترین بخش مغز است و حدود ۸/۷ وزن مغز را به خود اختصاص داده است. مخ شامل دو نیمکره است که از نظر شکل شبیه به هم هستند تا مدتها به نظر می رسید که این دو نیمکره از جهت ساماندهی و کارکرد یکسانند ولی با مطالعاتی که دانشمندان انجام داده اند. به این نتیجه رسیده اند که هرنیمکره ویژگی خاص خود را دارد.
 

● ویژگی های نیمکره راست مغز


▪ سمت چپ بدن را کنترل می کند.
▪ مرکز درک تصاویر و مقررات است.
▪ قدرت تشخیص چهره ها را دارد.
▪ قدرت حل معما را دارد.
▪ درک رنگ و لحن صدا در این قسمت است.
▪ تخیل و خواب در این ناحیه است.
▪ قدرت خلاقیت و کشف کردن دارد.
▪ ورزش و حرکات موزون بدن در این ناحیه است.
▪ استعداد موسیقی در این قسمت است.
▪ حس لامسه و درک اشیا سه بعدی در این قسمت است.
▪ جهت یابی توسط این قسمت مغز صورت می گیرد.
▪ با هنرهای نقاشی و طراحی سر و کار دارد.
▪ مرکز احساسات  و دوست داشتن است.
▪ ادراکات آن کل نگر است.
▪ قدرت نظم و طبقه بندی ندارد.
▪ قدرت درک ریاضیات و فلسفه را ندارد.
▪ مهارت مدیریت را بلد نیست.
▪ خلاقیت و ذوق هنری دارد. نقاشان، طراحان، نویسندگان و هنرمندان بزرگ از این قسمت مغز بیشترین استفاده را می برند.
▪ ویژگی های زنانه در این قسمت است.
 

● موانع پرورش نیمکره راست


افکاری که مانع رشد و تکامل نیمکره راست مغز می شوند عبارتند از:
▪ من باید همیشه جدی باشم.
▪ حق اشتباه کردن ندارم.
▪ اگر از نتیجه کاری مطمئن نیستم نباید انجام دهم.
▪ کاری که انجام می دهم باید خوشایند دیگران باشد.
▪ من باید عاقلانه عمل کنم و گرنه....
▪ همیشه دنباله رو آدم های موفق باشم و شیوه عمل آنها را تقلید کنم.
▪ بر این باور باشم که آدم موفق کسی است که همیشه ساده ترین و کوتاه ترین راه را برود چون راحت تر یا سریعتر به موفقیت می رسد.

 
● راه های تقویت نیمکره راست


▪ به مسائل به صورت کلی نگاه کنید نه جزئی.
▪ به خود مجال فکرهای تخیلی و خیال بافی بدهید.
▪ از گردش در طبیعت لذت ببرید و به اصوات و رایحه ها توجه کنید.
▪ رمان بخوانید و داستان را به شکل تصویردر ذهن مرور کنید.
▪ بازی های فکری داشته باشید.
▪ یادگیری را همیشه با کشیدن شکل و طرح انجام بدهید.
▪ نقاشی و طراحی را بیاموزید.
▪ بیشترنگاه و مشاهده کنید تا اینکه گوش فرا بدهید.
▪ تصویر آرزوهای خود را در آینده بکشید.
▪ بدنبال ارتباطات بین افراد و اشیا و موضوعات باشید.
▪ بچه گانه فکر کنید وحس زیبای شناسی خود را تقویت کنید. ( تقویت کودک درون)
▪ در تحقیقات و کارها قدرت ریسک داشته باشید.
▪ دیگران را دوست بدارید، احترام بگذارید و تشکر کنید.
 

● ویژگی های نیمکره چپ مغز


▪ قسمت راست بدن را کنترل میکند.
▪ ریاضیات و فلسفه را دوست دارد.
▪ نظم و طبقه بندی کردن را دوست دارد.
▪ همیشه منطقی و تحلیل گر با کارها برخورد می کند.
▪ با تنوع در زندگی مخالف است و زندگی منظم و از قبل تعیین شده را می پسندد.
▪ از انتقاد دیگران می هراسد.
▪ با جزئیات سرو کار دارد.
▪ پردازش اطلاعات و طبقه بندی را برعهده دارد.
▪ عجول است و حوصله ندارد.
▪ همه چیز را فقط با حرف زدن صرف توضیح می دهد. قدرت توضیح دادن مطالب را با مثال و شکل کشیدن ندارد.
▪ قدرت تخیل ندارد.
▪ استعداد موسیقی و نقاشی را ندارد.
▪ قدرت خلاقیت و کشف را ندارد.
▪ مرکز به خاطر سپردن کلمات و اعداد است.
▪ ویژگی های مردانه در این قسمت است.
▪ نزد زبان شناسان، ریاضی دانان و فلاسفه این بخش مغز فعالتر و بر نیمکره دیگر غالب است.


● موانع پرورش نیمکره چپ


▪ داشتن عقاید و باورهای زیر مانع از پرورش نیمکره چپ می شوند:
▪ نظم داشتن در زندگی به معنای محدودیت است
▪ ریاضیات یا اینگونه دروس خسته کننده هستند و من به هر زحمتی شده نباید با آنها روبرو شوم.
▪ توجه به جزئیات، تلف کردن وقت است.
▪ نوشتن مطالب زمان مطالعه وقت گیر است و مرا خسته می کند.
 

● راه های تقویت نیمکره چپ


▪ جدول حل کنید.
▪ کارهای هر روز را با جزئیات مشخص یادداشت کنید و برنامه ریزی داشته باشید.
▪ سعی کنید زمان گوش دادن، مطالب را به حافظه بسپارید.
▪ افکار منطقی را تقویت کنید.
▪ زمان مطالعه و درس خواندن خلاصه برداری کنید.
▪ برای انجام کارها آنها را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید و مرحله به مرحله کارها را انجام دهید.
▪ بازی شطرنج و پازل را تمرین کنید.
▪ مطالعات ریاضیات و فلسفه را جزو برنامه های خود قرار دهید.
▪ مهارتهای مدیریتی را بیاموزید.
▪ در طبیعت برای لذت بردن بیشتر از حس شنوایی استفاده کنید.
▪ سخنوری وکنفرانس دادن را تمرین کنید.

مباحث مرتبط با عنوان



شنبه 22 بهمن 1390برچسب:کلیه,کلیه ی انسان, :: 18:50 ::  نويسنده : محمدسینا رجبیون

کلیه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
 
پرش به: ناوبری,
 
قلوه
گوسفند
 
برشی از کلیه
 
بافت پوششی در کلیه. بزرگنمایی : 4x
 
بافت پوششی در کلیه. بزرگنمایی : 10x
 
بافت پوششی در کلیه. بزرگنمایی : 40x


کُلیه یا قلوه (به
فارسی: گُرده)*[۱] یکی از اندامهای درونی بدن انسان و برخی دیگر از جانداران است.

بطور معمول در هر فرد سالم دو کلیه وجود دارد که هر یک در یکطرف ستون مهره‌ها و زیر دنده‌های تحتانی واقع شده اند. کلیه‌ها به رنگ قرمز متمایل به قهوه‌ای بوده و از نظر شکل شبیه لوبیا می‌باشند. هر کلیه به اندازه مشت بسته فرد است. اکثر اعضاء بدن برای عملکرد مطلوب وابسته به کلیه‌ها هستند. در نتیجه کلیه‌ها یکی از مهم‌ترین اعضای بدن انسان هستند.

محتویات

 [نهفتن

وظایف کلیه‌ها [ویرایش]

مهم‌ترین وظیفه کلیه‌ها برداشت مواد زائد از خون و بازگرداندن خون تصفیه شده به بدن می‌باشد. هر دقیقه حدود یک لیتر خون (یک پنجم خونی که توسط قلب پمپ می‌شود) از طریق سرخرگ کلیوی وارد کلیه‌ها می‌شود. پس از اینکه خون تصفیه شد خون تصفیه شده از طریق سیاهرگ‌های کلیوی به بدن باز می‌گردد. داخل هر کلیه متجاوز از یک میلیون واحد بسیار ریز عملکردی بنام نفرون وجود دارد. هر نفرون از یک صافی بسیار کوچک بنام کلافه (گلومرول) که به یک لوله کوچک (توبول) متصل است تشکیل می‌شود. آب و مواد زائد توسط این صافی از خون جدا می‌شوند و بداخل لوله‌های کوچک (توبول‌ها) جریان پیدا می‌کنند. قسمت عمده این آب توسط لوله‌های کوچک باز جذب می‌شود و مواد زائد بصورت غلیظ وارد ادرار می‌شوند تا دفع گردند. ادرارهای جمع شده از لوله‌های کوچک وارد قسمت قیفی شکل بنام لگنچه کلیه شده و سپس از طریق لوله‌ای بنام میزنای وارد مثانه می‌شود. مثانه ادرار را تا زمانی که ادرار کنید نگهداری می‌کند. پس از مثانه ادرار از طریق لوله‌ای بنام میزراه از بدن خارج می‌شود. کلیه سالم بطور معمول یک تا ۲ لیتر ادرار در روز و بر اساس میزان مایعات دریافتی تولید می‌کند. کلیه سالم قابلیت افزایش فعالیت خود را دارد بطوریکه اگر یک کلیه از دست رود کلیه دیگر بزرگ شده و کار دو کلیه را انجام خواهد داد.

سه وظیفه اصلی کلیه‌ها [ویرایش]

1-کلیه‌ها آب بدن را تنظیم می‌کنند: برای اینکه بدن شما بدرستی و به نحو مطلوب فعالیت کند لازم است که دارای حجم مناسب آب باشد. یکی از مهم‌ترین وظایف کلیه‌ها برداشت آب اضافی یا حفظ آب بدن در موارد ضرورت می‌باشد.

2-کلیه‌ها مواد زائد را برداشت می‌کنند: بسیاری از مواد در خون و مایعات بدن باید در اندازه مناسب وجود داشته باشند تا بدن به درستی عملکرد داشته باشد. برای مثال: سدیم و پتاسیم مواد معدنی هستند که از مواد غذایی بدست می‌آیند. این مواد معدنی برای سلامتی لازم هستند اما باید در حد معینی نگهداشته شوند. زمانیکه کلیه‌ها بدرستی فعالیت کنند، مواد زائد از بدن داخل ادرار ترشح می‌شوند همچنین کلیه‌ها در تنظیم سایر مواد معدنی در بدن مانند: کلسیم و فسفر که برای تشکلی استخوان لازمند، کمک می‌کنند مواد زائد مانند: اوره و کراتی نیز باید از بدن خارج شوند. اوره و سایر مواد زائد زمانی که بدن پروتئین‌ها مانند: گوشت را تجزیه می‌کند، تشکیل می‌شوند. کراتی نین یک محصول زائد ماهیچه است. اگر فعالیت کلیه‌ها کاسته شود، اوره و کراتی نیز در خون افزایش می‌یابند بسیاری از محصولات زائد اگر از مایعات بدن جدا نشوند برای بدن سمی هستند برای مثال، وقتی فردی دارویی مصرف می‌کند، مواد زائد شیمیایی که از مصرف این دارو در بدن بوجود می‌آیند، عمدتاً توسط کلیه‌ها از بدن خارج می‌شوند.

۳- کلیه‌ها هورمون می‌سازند: کلیه‌های سالم پیک (پیغام بر)‌های شیمیایی مهمی بنام هورمون‌ها را نیز می‌سازند. این هورمون‌ها در جریان خون گردش کرده و بعضی از عملکردهای بدن مانند: فشار خون، ساخت گویچه‌های قرمز و برداشت کلسیم از روده‌ها را تنظیم می‌کنند.

نشانه‌های بیماری کلیوی [ویرایش]

بیماری کلیوی معمولاً بی سر و صدا پیشرفت می‌کند و پیش از ایجاد هر گونه شکایت موجب تخریب قسمت عمده‌ای از فعالیت و عملکرد کلیه می‌گردد. بنابراین افراد در معرض خطر پیشرفت بیماری کلیوی باید بطور مرتب مورد ارزیابی قرار گیرند. این افراد کسانی هستند که مبتلا به بیماری قند - دیابت - پرفشاری خون، بیماری عروقی و وابستگان نزدیک افراد مبتلا به بیماریهای ارثی کلیه می‌باشند.

گاهی اوقات افراد با بیماری شدید کلیوی نیز بدون علامت می‌باشند. این موضوع اهمیت آزمایش خون یا آزمایش ادرار را در بررسی مشکلات کلیوی روشن می‌کند. به هرحال شکایات و علائم زیر می‌توانند نشانگر بیماری کلیوی باشند که در صورت وجود، انجام آزمایشات و بررسی‌های بیشتر توصیه می‌شود. بعضی از علائمی که می‌تواند نشانگر بیماری کلیوی باشد عبارت‌اند از:

زمانی که کلیه‌ها نارسا شوند مواد زائد و مایعات در بدن تجمع پیدا کرده و شما نیاز به درمان دیالیز (برای تصفیه خون یا به وسیله ماشین یا از راه شکم و به صورت دیالیز صفاقی) یا پیوند کلیه دارید چگونه می‌توانید در پیشگیری از بیماریهای کلیوی موثر باشید. فشار خون خود را بطور منظم چک کنید. فشار خون بالا و کنترل نشده سرعت طبیعی هر گونه بیماری کلیوی را افزایش می‌دهد. اگر شما مبتلا به مرض قند می‌باشید، باید بیماری شما تحت کنترل درآید. تعداد زیادی از بیماران کلیوی مبتلایان به بیماری قند می‌باشند به ویژه و حتی الامکان از مصرف داروهایی که توسط پزشک تجویز نشده‌اند ماند مسکن‌ها خودداری کنید. پیش از مصرف هر دارو حتماً با پزشک خود مشورت نمائید. دیگر داروهای ویژه مانند سموم، آفت‌کش‌ها و مواد مخدر و ... نیز می‌توانند موجب آسیب کلیه شوند. پزشک شما مشکلات و عوارض ناشی از مصرف طولانی مدت و بدون مجوز این داروها را بیان می‌کند.

پانویس [ویرایش]

^ در لهجه همدانی گُردله، در گویش کرشی گُردک

منابع [ویرایش]

مقاله کلیه از دانشنامهٔ رشد

در ویکی‌انبار منابعی در رابطه با کلیه موجود است.


اکثر قسمت ها ی بدن نرم شل مرطوب اند.پس چه چیزی باعث می شود که شکل کنونی خود را داشته باشید؟پاسخ این سوال اسکلت است.اسکلت چارچوبی زنده از استخوان است که از اندام های بدنتان محافظت می کند وبه شما امکان هر نوع کاری را می دهد.بدون اسکلت  بدنتان مثل یک عروس دریایی به شکل توده ای از گوشت در می آمد.

 

تعداد استخوان ها

انسان بالغ بر ۲۰۶ استخوان دارد.بیش از نیمی از آن ها (۱۰۶ استخوان )در مچ دست ها دست ها پاها و مچ پا ها قرار دارند.

کوچک ترین و بزرگ ترین استخوان بدن

استخوان ها اندازه ی مختلفی دارند.استخوان ران بزرگ ترین استخوان بدن است.اندازه ی استخوان ران حدود یک چهارم قدتان است.کوچک ترین استخوان بدن رکابی نام دارد.این استخوان یکی از سه استخوان ریز داخل گوشتان است که ارتعاشات شان باعث می

 

شود بتوانید صدا ها را بشنوید.این استخوان ریز فقط سه میلی متر طول دارد.



ادامه مطلب ...


سلول انسانی

تازه کردن چاپ
علوم طبیعت > زیست شناسی
 
(cached)

مایع داخل سلولی(Intracellular Fluid Compartment)

حدود 28 لیتر از 42 لیتر مایع بدن درون 100 تریلیون سلول آن قرار دارد و به کل آن مایع داخل سلولی می گویند. لذا مایع داخل سلولی حدود 40 درصد از وزن بدن یک مرد متوسط را تشکیل می دهد. ترکیب اجزای مختلف درون هر سلول مخصوص همان سلول است اما غلظت این مواد در سلول های مختلف شبیه هم است.

مایع خارج سلولی(extracellular fluid compartment)

به مجموعه تمام مایعات بیرون از سلول ها ٬ مایع خارج سلولی می گویند. مجموع این مایعات حدود 20 درصد از وزن بدن را تشکیل می دهد. دو بخش عمده ی مایع خارج سلولی عبارتند از مایع میان بافتی که حدود سه چهارم مایع خارج سلولی را تشکیل می دهد و پلاسما که حدود یک چهارم مایع خارج سلولی را تشکیل می دهد. پلاسما همان قسمت غیر سلولی خون است که همواره از طریق منافذ غشای مویرگ ها با مایع میان بافتی در ارتباط می باشد. نفوذپذیری این منافذ تقریبا نسبت به تمام مواد محلول در مایع خارج سلولی به جز پروتئین ها زیاد است. بنابراین مایعات خارج سلولی پیوسته در حال اختلاط هستند به طوری که ترکیب پلاسما و مایعات میان بافتی تقریبا یکسان است جز پروتئین ها که غلظت آنها در پلاسما بیشتر است

 


دید کلی

چون سلول قادر است همه اعمال یک موجود زنده را بطور کامل انجام دهد، بنابراین به عنوان واحد حیات محسوب می‌گردد. ولی از آنجا که همه بافتها و ارگانهای بدن از اجتماع سلولها تشکیل شده ، بطور مرسوم سلول را واحد ساختمان بدن نامیده‌اند. ماده حیاتی تشکیل دهنده سلول را پروتوپلاسم (Protoplasm) می‌نامند که عمده قسمت آن غیر از هسته سلول ، سیتوپلاسم ، محتویات هسته (Karyoplasm) می‌باشد. پروتوپلاسم بوسیله غشایی از محیط اطراف جدا شده است که آن را غشای سلولی یا cell membrane می‌نامند. پروتوپلاسم از آب ، الکترولیتها ، املاح و ماکرومولکولهای آلی مانند پروتئینها ، پلی ساکاریدها ، لیپیدها و اسیدهای نوکلئیک تشکیل شده است که محیط و بستر مناسبی را برای فعالیتهای سلول فراهم می‌کند.

ارگانلها organelles ، ساختمانهای تخصص یافته‌ای هستند که اعمال مختلفی را هدایت می‌کنند و در داخل سیتوپلاسم پراکنده‌اند. در گذشته ، سیتوپلاسم منهای ارگانلها را محلولی بی‌شکل محسوب می‌نمودند و آنرا سیتوزول (مایع سلولی Sytosole) می‌نامیدند. استفاده از تکنیکهای پیشرفته بیانگر آن است که سیتوپلاسم سلول حاوی شبکه بسیار ظریف و پیچیده‌ای از الیاف باریک microtrabecular می‌باشد که همراه اجزای محلول آن در مجموع ماتریکس سلولی (cytomatrix) نامیده می‌شود. ساختمان و عملکرد ارگانلهای سلولی عبارتند از:



img/daneshnameh_up/5/53/t.7.gif

غشای سلولی

غشای سلولی ساختمانی است به ضخامت 7 تا 10 نانومتر که محدوده سلول را معین کرده و به عنوان سدی انتخابی ، مبادله مواد بین سلول و محیط اطرافش را کنترل می‌کند. بنابراین اولین نشانه آسیب سلولی ، متورم شدن سلول می‌باشد که در اثر از بین رفتن قدرت انتخابی غشا و هجوم مواد به داخل سلول بوجود می‌آید. غشای ساختمانی است لیپوپروتئینی یعنی بطور عمده از لیپیدها و پروتئینها تشکیل شده ، با وجود این ، مقدار کمی کربوهیدراتها نیز در ساختمان آن شرکت دارد.

ریبوزوم‌ها (Ribosomes)

ریبوزومها ذرات بسیار کوچک و متراکمی با ابعاد 15 تا 25 نانومترند که عمدتا از 7RNA و مقداری پروتئین ساخته شده‌اند. از نظر ساختمانی از دو زیرواحد کوچک و بزرگ تشکیل شده‌اند که هر دو زیرواحد در هستک ساخته شده‌اند و جهت شرکت و پروتئین سازی به سیتوپلاسم منتقل شده‌اند.



img/daneshnameh_up/7/7f/t.10.jpg

هسته سلول

هسته ساختمانی است گرد یا بیضوی به ابعاد 5 تا 10 میکرون که همه سلولهای بدن بجز گویچه‌های قرمز حاوی هسته می‌باشند. اغلب سلولها دارای یک هسته ، برخی دارای دو هسته (سلولهای کبدی) و معدودی دارای هسته‌های متعدد می‌باشند (سلولهای عضله مخطط). شکل و موقعیت هسته در هر سلول بستگی به شکل سلول دارد. هسته همه فعالیتهای حیاتی سلول از قبیل سنتز پروتئین ، تقسیم ، تمایز و رشد سلولی را کنترل می‌کند. هسته از نظر ساختمانی از سه قسمت غشای هسته ، کروماتین و هستک تشکیل شده است.

شبکه آندوپلاسمی

شبکه آندوپلاسمی با میکروسکوپ الکترونی به صورت وزیکولهای پهن یا لوله‌های پهن و دراز منشعب و مرتبط با هم شاهده می‌گردند. این لوله‌ها و وزیکولها شبکه بهم پیوسته و وسیعی را در داخل سیتوپلاسم بوجود می‌آورند که به دو صورت صاف (SER) و دانه‌دار (RER) دیده می‌شود. شبکه آندوپلاسمی صاف فاقد ریبوزوم در سطح خود می‌باشد و با داشتن آنزیمهای خاص وظایفی از جمله متابولیسم لیپیدها ، خنثی‌سازی سموم و ذخیره کلسیم را بر عهده دارد. شبکه آندوپلاسمی دانه‌دار ، دارای ریبوزوم در سطح خود می‌باشد. بنابراین در پروتئین سازی دخالت دارد.

دستگاه گلژی

دستگاه گلژی ، از کیسه‌ها و واکوئلهای پهن محدبی تشکیل شده که بطور موازی روی هم چیده شده‌اند. منحنی بودن کیسه‌های تشکیل دهنده دستگاه گلژی باعث می‌شود که این ارگانل از نظر شکل ظاهری دارای یک سطح محدب (cis) و یک سطح مقعر (Trans) باشد. گلژی معمولا در بالای هسته قرار دارد، ولی جایگاه آن در سلولهای مختلف ممکن است متفاوت باشد. وظیفه گلژی شرکت در پروتئین سازی با همکاری شبکه آندوپلاسمی دانه‌دار می‌باشد. پروتئینهای ساخته شده در شبکه آندوپلاسمی دانه‌دار ، توسط وزیکولهای حامل به دستگاه گلژی منتقل می‌گردند. چون وزیکولهای حامل به سطح محدب گلژی اتصال می‌یابند، سطح محدب گلژی را سطح سازنده نیز می‌نامند. در پروتئینهای منتقل شده به دستگاه گلژی ، تغییرات زیر به عمل می‌آید:


  • بریده شدن قطعات اضافی از مولکولهای اولیه
  • افزوده شدن مواد قندی
  • افزوده شدن سولفات
  • افزوده شدن فسفات
  • تغلیظ و بسته‌بندی

این تغییرات ضمن عبور از کیسه‌های متعدد گلژی انجام می‌گیرد و عقیده بر این است که کیسه‌های گلژی از نظر محتویات آنزیمی متفاوت‌اند. پروتئینها پس از بدست آوردن فرم نهایی خود به صورت گرانولهای محصور شده در غشا از سطح مقعر گلژی خارج می‌شوند. به همین دلیل سطح مقعر گلژی را سطح ترشحی نیز می‌نامند.

لیزوزومها

لیزوزومها با میکروسکوپ الکترونی به صورت گرانولهای متراکمی مشاهده می‌شوند که 0.5 تا 0.05 میکرون قطر دارند و بوسیله غشا محصور شده‌اند. لیزوزومها حاوی تقریبا 50 نوع آنزیم می‌باشند که همه آنها در PH اسیدی فعالند. بنابراین لیزوزوم دستگاه گوارش سلول محسوب می‌شود و قادر به هضم مواد خارجی وارده به سلول و ارگانلهای فرسوده شده می‌باشند.



img/daneshnameh_up/2/24/t.9.jpg

میتوکندری

میتوکندری ارگانلی است گرد یا میله‌ای که ابعاد آن 0.5 تا 1 میکرون می‌باشد. به عنوان مرکز مولد انرژی سلول می‌باشد که قادرند انرژی شیمیایی نهفته در مواد آلی مختلف را به انرژی قابل استفاده سلول یعنی آدنوزین تری فسفات (ATP) تبدیل نمایند. بنابراین هرچه مصرف انرژی سلول بیشتر باشد، اندازه میتوکندری‌ها بزرگتر و تعداد آنها بیشتر خواهد بود و برعکس. حتی در درون سلول میتوکندریها در بخشی از سلول قرار می‌گیرند که نیاز به انرژی جهت انجام فعالیت بیشتر باشد.

میتوکندری بوسیله دو غشای بیرون و درونی محصور شده که غشای بیرونی صاف ولی غشای درونی دارای چینهای تیغه مانندی است که "کریستا" (crista) نامیده می‌شود و فضای بین دو غشا را "فضای بین غشایی" و فضای محدود شده بوسیله غشای درونی را "ماتریکس میتوکندری" می‌نامند که محتوی پروتئین ،
DNA ، گرانولهای ریز و متراکمی مملو از کلسیم ، منزیم ، فسفات و ساختمانهای ریبوزوم مانند می‌باشد.

پراکسی‌زوم

پراکسی‌زومها در گذشته میکروبادی Microbody نیز خوانده می‌شدند. ارگانلهایی هستند شبیه لیزوزومها که حاوی آنزیمهای هیدروکسی اسید اکسیداز ، O - آمینو اکسیداز و کاتالاز می‌باشند که دو آنزیم اولی در تولید پراکسید هیدروژن H202 دخیلند و آنزیم کاتالاز سبب تجزیه آن به آب و اکسیژن می‌شود.

با توجه به فراوانی آنزیم کاتالاز در پراکسی‌زومها ، عقیده بر این است که سلولها را از اثرات سمی H2O2 حفظ می‌کنند که در سلولهای کبدی و کلیوی به تعداد فراوان یافت می‌شوند. منشا این ارگانل به عقیده بعضی ، شبکه آندوپلاسمی دانه‌دار و به عقیده برخی دیگر شبکه آندوپلاسمی صاف می‌باشد.

سانتریولها

سانتریولها به صورت دو ساختمان میله‌ای کوتاه و عمود بر هم در مجاورت هسته سلول قرار دارند و با سیتوپلاسم اطراف خود "سانتروزوم" نامیده می‌شود که قبل از تقسیم سلول همانندسازی می‌کنند و به قطبین سلول مهاجرت کرده و در دو سر دوکهای تقسیم قرار می‌گیرند. هر سانتریول ، استوانه‌ای است به قطر 0.2 میکرون و به طول 0.5 میکرون که دیواره آن از 9 سری میکروتوبول سه‌تایی تشکیل شده است. سانترویولها برای تشکیل مژه و تاژک ضروری‌اند. ارگانلهایی که تاکنون مورد بحث قرار گرفتند، همگی به‌وسیله غشا محصور شده‌اند، ولی ارگانلهایی نیز وجود دارند که فاقد غشا هستند و شامل میکروتوبولها و میکروفیلامنتها می‌باشند.

اجزای غیر زنده سلولی

اجزای غیرزنده سلولی ، بطور عمده شامل مواد غذایی ذخیره ‌شده ، شامل پروتئینها ، چربیها ، گلیکوژن و پیگمانها مثل ملانین و مواد زاید انباشته شده در داخل سلول می‌باشند.

مباحث مرتبط با عنوان



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
  • ردیاب خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی پزشکی و آدرس gooddocktor.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.